تعریف های فدرالیسم
معذلک فدرالیسم نیز مانند دموکراسی بر مجموعه ای از اصول استوار است.فدرالیسم تفکر و منشی است در قبال"دیگران" و جامعه و شکلی است از اشکال مختلف سازماندهی اجتماعی1.
میدان عمل و کارکرد فدرالیسم وسیع است:
20کشور فدرال بر 51.82% خاک دنیا حکومت می کنندو نماینده ی 39.58% مردم دنیا هستند2.
فدرالیسم گونه ای جستجو است در حوزه سازماندهی اجتماعی-سیاسی برای یافتن راه حلی شایسته.
معانی مختلف فدرالیسم:
- بعضی آن را به عنوان راه حلی برای زندگی دسته جمعی در جامعه ای معینبا وجود اختلافات عمیقی که ممکن است وجود داشته باشد. به نظر آنان فدرالیسم راه حل سومی است میان جهانی کردن ناشی از توسعه ی تکنولوژی و تعلق خاطر به فرهنگ ملی.
- گروهی دیگر, فدرالیسم را وسیله ای برای تسلط گروه غنی ترو یا دارای تعداد بیشتر را در زیر ظاهری فریبنده پنهان میکند .
- برای برخی دیگر روشی است بر ضد تمرکز قدرت و آشتی دادن آن با سیاستی مردمی.
در آغاز به نظر می رسد که فدرالیسم مفهومی عام است که گروهی از نهادها وسازمان های سیاسی و اجتماعی را در برمیگیرد حال آنکه برای درک معنای صحیح این واژه باید میدان تحقیق را محدود کرد. فدرالیسم راباید با اعمال رژیم های فدرال وتئوری هایی که برای تجزیه و تحلیل آن وجود دارد سنجید.
اگر چه اتحادیه ی شهرهای یونان اولین تجربه ی شناخته شده درباره ی فدرالیسم است این واژه در فرهنگ یونان قدیم وجود نداشته است زیرا این اتحادیه ها اجتماعی را تشکیل می دادند که براساسLe Foedus (ریشه ی کلمه ی فدرالیسم)استوار بود, یعنی قراردادی بین شهرهای مستقل برای رسیدن به هدفی مشترک در مسائل دیپلماتیک , نظامی و حتی ورزشی.
در قرون وسطی, شکل اولیهی فدرالیسم با برقراری سلسله مراتبی بین حاکمیت های مختلف به وجود آمد والگوی دولت های فدرال بعدی شد.در آن دوره امپراطوری فئودال حداکثر اختیارات را به فئودال ها و شهرهای آزاد مستقل می دادند و برای زمین داران و یا اشراف وابسته به زمین اختیارات کمی قائل می شدند.
در سدهی16 میلادی,برای اولین بار به تشریحی جامع از فدرالیسم توسط " یوهانس آلتوزیوس2 "(1562-1638) بر می خوریم. تئوری او دربارهی دولت چنین بود که ساختار سلسله مراتبی فئودالی دولت را باید مبتنی بر قانون اساسی تدوین کرد به طوریکه بر پایهء خود مختاری و آزادی عمل بنا شود.
مونتسکو (1689-1755) از دیگر متفکران بزرگ, معتقد بود :
" این شکل از حکومت عبارت است از قراردادی که به وسیلهء آن چند گروه سیاسی توافق می کنند تا به شهروندان دولت بزرگ تر که می خواهند آن را تشکیل دهند تبدیل شوند . این جامعه تازه مرکب ازجوامع مختلفی است که ممکن است با الحاق دیگر جوامع به آن گسترش پیدا کنند. "3
امانوئل کانت , فیلسوف بزرگ آلمانی , (1724-1804) عقیده داشت که وجود فدرالیسم برای بر پایی "صلح" یعنی عدم وقوع هر گونه جنگ است.وی معتقد بود آنچه حقوق بین المللی خوانده می شود براساس حاکمیت مطلق دولت ها استوار است4.
فدرالیسم و انجمنهای ایالتی در ایران
از انقلاب مشروطیت به بعد با الهام از قانون انجمنهای ایالتی وولایتی که رکن اصلی مشروطیت بود ، فدرالیسم به دفعات مختلف در میان سیاستمداران و بخشهای آگاه جامعه مطرح شده اما به علت مخالفت مستبدین با آن و نیز عدم توجه متجددین به اهمیت مساله در اثر فشارهای سیاسی بعد از مدتی به خاموشی گرائیده است اما این امر میبایست روزی به طور ریشهای طرح میشد و بحث دموکراسی را از انحصار نخبگان خارج , و به میان توده مردم میبرد. بحث فعلی فدرالیسم که از پانزده سال پیش بلا فاصله بعد از پایان جنگ با عراق در ایران شروع شده و هر روز تعمیق مییابد به دلیل تغییر اوضاع منطقه و تحولات بین المللی و نیز بالا رفتن آگاهی عمومی در ایران و جدی بودن افراد و طرفداران فدرالیسم و بیشتر از همه بر آمد جدید جنبشهای ملی تا رسیدن به یک نتیجه مشخص ادامه خواهد یافت. از این به بعد دیگر لازم نیست فدرالیسم تحت لوای انجمنهای ایالتی عنوان شود زیرا هم اکنون حکومت ایران در مقایسه خود با کشورهای همسایه که نظام فدراتیو را برای نو زائی سیاسی خود انتخاب کرده اند از نظر ساختاری عقب است. جامعه ایران رشد یافته تر از همسایگان است و در دراز مدت ساختار عقب مانده را بر نخواهد تابید و لذا فدرالیسم آینده منطقه ما است. قبل از اینکه در دهه پایانی قرن بیستم بحث فدرالیسم مستقلا برای مدرنیزاسیون ساختار کشوری و حراست ازهویت زبان وفرهنگهای غیر فارس در ایران مطرح شود همواره بحث آن در کنار ضرورت اجرای قانون انجمنهای ایالتی ولایتی و سیاست عدم تمرکز عنوان میشد اما برای سیاستمداران نسل دوران جنگ سرد با تمام تعارفات در عمل قانون انجمنهای ایالتی نیز پذیرفتنی نبود.امروز کسانی که حتی قانون انجمنهای ایالتی را قبول ندارند بطور ضمنی میپذیرند که به مشروطیت و دموکراسی و سپردن کار مردم بخود مردم اعتقاد ندارند بنا براین نوشته حاضر آنان را مورد خطاب قرار نمیدهد اما کسانی که برای مخالفت با فدرالیسم اجرای قانون انجمنهای ایالتی و ولایتی را مطرح میکنند لازم است به این پرسش جواب بدهند که قانونی را که یکصد سال پیش براساس تقسیمات کشوری سنتی آن روز نوشته شده چگونه میخواهند در شرایط امروز که جمعیت نسبت به آن دوره ده برابر شده و مراکز استراتژیک سیاست و اقتصاد جابجا شده اند اجرا بکنند؟ و اگر بخواهند آن قانون را اصلاح و با شرایط فعلی جامعه منطبق نمایند نتیجه همان خواهد شد که از نظر حقوقی فدرالیسم نامیده میشوددر آنصورت مخالفت فقط به عنوان فدرالیسم محدود خواهد بود که بحث جداگانهای است. و گرنه از همان ابتدا قانون انجمنهای ایالتی با درک آن روزی ایرانیان از فدرالیسم نوشته شده است.پس از برقراری مشروطه در زمان مظفرالدین شاه بموجب قانون تشکیل ایالات ولایات در سال ١٢٨٥ شمسی ،ممالک محروسه ایران به چهار ایالت ، آذربایجان ، خلیج عجم ، خراسان و سیستان ، کرمان و بلوچستان و همچنین دوازده ولایت ، گیلان ، مازندران ، کردستان ، لرستان ، خوزستان ، عراق عجم ، استر آباد ، زنجان ، کرمانشاهان ، همدان ، اصفهان ، یزد و دارالخلافه تهران تقسیم شد که با اندکی تغییر منطبق است بر تقسیمات کشوری که در زمان ناصرالدین شاه انجام گرفته است. آنچه که از این قانون باید اخذ شود ، روح دموکراتیک آن است نه جزئیات آن که اکنون غیر قابل اجراست. با اینهمه تعریفی که این قانون از ایالت و ولایت دارد کاملا منطبق است با معیارهای فدرالیستی و قانون انجمنهای ایالتی و ولایتی متمم قانون اساسی نیزهمان تعریف را قبول کرده است. در ماده دوم این قانون ایالت وولایت به شرح زیر تعریف شده است:
ایالت: قسمتی از مملکت است که دارای حکومت مرکزی میباشد و حاکم آن والی نامیده میشود.
ولایت: قسمتی از مملکت است که دارای یک شهر حاکم نشین و توابع آن باشد.
ولایت ممکن است تحت نظر ایالت مربوطه و یا تابع پایتخت باشد. می دانیم که متمم قانون اساسی مشروطه با الهام از قوانین بلژیک نوشته شده، و علیرغم آشنائی رهبران مشروطه با قوانین انگلیس و فرانسه دلیل انتخاب قوانین بلژیک بعنوان الگو این بوده، که جامعه بلژیک مانند ایران آنروز سلطنتی مشروطه و چندفرهنگی بوده است و بی شک نویسندگان قانون انجمنهای ایالتی با توجه به ساختار فدرال سنتی ایران در انتخاب مدل دقت بخرج داده و آن را نوشته اند.
در حال حاضر بحث فدرالیسم در ایران تکامل یافته بحث انجمنهای ایالتی دوره مشروطه است و نمیتواند بعنوان بدل آن مطرح شود چون هردو یکی است وفقط زمان و شرایط عوض شده است و فرم متناسب با شرایط امروز فدرالیسم میباشد. درآذربایجان وکردستان مساله اصلی مردم تغییر ساختار دولتی وکشوری است ومعتدلترین سیاستمداران و روشنفکران این مناطق طرفدار فدرالیسم هستند.کسانی که انجمن های ایالتی را به جای فدرالیسم مطرح میکنند برای اینکه پیشنهاد آنها از قانون اساسی جمهوری اسلامی عقب مانده تر نباشد میپذیرند که در مناطقی مانند آذربایجان ، کردستان ، خوزستان ، بلوچستان و ترکمن صحرا آموزش زبان مادری جزو برنامههای مدارس باشد یعنی بطور ناقص چند فرهنگی بودن ایران را میپذیرند و یا وقتی مجلس دوم متشکل از نمایندگان اقوام را پیش میکشند به نوعی از فدرالیسم ابتدائی نزدیک میشوند. شکی نیست که اگراینگونه طرحها تکمیل واجرائی بشوند تبدیل به طرح فدرالیسم میشوند. در دوره تدوین قانون انجمنهای ایالتی اصل " حق تعیین سرنوشت ملل بدست خود " به مفهوم امروزی آن هنوز متداول نشده بود و بعد از جنگ جهانی اول است که در اعلامیه چهارده مادهای ویلسون ،رئیس جمهور آمریکا همراه با پروژه دولت - ملتها حق تعیین سرنوشت با مفهوم امروزی عنوان میگردد و راهگشای جنبشهای ضد استعماری میشود. تا آن زمان هیچ کس کثیرالمله بودن ایران را نفی نمیکرد و پس از آنست که طرفداران حکومت متمرکز با این اصطلاح مخالفت میکنند چون اگر کثیر المله بودن را بپذیرند بدنبالش مجبورند حق تعیین سرنوشت را برای همه ملل ایرانی قبول بکنند زیرا حق تعیین سرنوشت از اصول منشور جهانی حقوق بشر است. در ایران امروز با توجه به تحولات بین المللی که چهره جهان را دگرگون کرده است هر پروژه سیا سی که بخواهد با قوانین اوایل قرن بیستم اجرا شود محکوم به شکست است و حتی بالا تر از آن اگر خواستههای سیاسی نسل فعلی به شعارهای دوران ملی شدن نفت محدود شود جامعه ایران هرگز به جامعه جهانی نخواهد رسید. قانون انجمنهای ایالتی با هدف تضمین خودمختاری ایالات نوشته شده است که امروز شرط لازم است اما کافی نیست در عوض فدرالیسم برای حل مشکلات و مسائل تا بحال حل نشده متعددی مطرح میشود که از آن جمله میتوان موارد زیر را نام برد:
1.مدرنیزاسیون ساختاردولت وحکومت وسدکردن راه فسادودیکتاتوری.
٢ . ایجاد دموکراسی واقعی و شرکت دادن هرچه بیشتر مردم در اداره جامعه و استفاده از تمام استعدادها.
٣ . حل مساله ملی و پایان دادن به هرگونه تبعیض و نابرابری و رفع عقب ماندگی مناطق محروم ملی.
٤ . ایجاد عدم تمرکز سیاسی و اقتصادی و کارآمدکردن سیستم اداری و ایجاد زمینه رشد موزون اقتصادی.
بی شک هر سیاستمدار یا هر حزب سیاسی میتواند موارد مذکور را جزو برنامه خودش ذکرکند، اما اجرای آنها بطور کامل وصحیح تنها در سیستم فدرال امکان پذیر است و یا بر عکس اگر این مسایل در جامعه چند فرهنگی ایران حل بشوند سیستم حکومتی عملا به فدرالیسم تبدیل میشود.کسانی که انجمنهای ایالتی را بعنوان طرح معتدل و حد فاصل حکومت متمرکز و سیستم فدرال میگیرند درک ناقص از فدرالیسم دارند. در دنیا همه کشورهای فدرال ویژگیهای خود را با سیستم فدرالیسم منطبق کرده اند در ایران نیز طبیعتا این ویژگیها وارد پروژه فدرالیسم میشود ، در این میان اصل اساسی ، پذیرش عدم تمرکز سیاسی است که در انجمنهای ایالتی نیز وجود دارد.در دوران ما ، دولتها هر روز کوچکتر میشوند وهرچقدر قدرت دولتی به مردم منتقل شود بهمان اندازه دموکراسی نهادینه میشود
:: موضوعات مرتبط:
تحقیق و پایان نامه و گزارش کار ,
,
:: برچسبها:
موضوع تحقیق : فدرالیسم ,
:: بازدید از این مطلب : 4139
|
امتیاز مطلب : 1
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1